تحمل کن عزیز دلشکسته.....تحمل کن به پای شمع خاموش
     تحمل کن کنار گریه من.....به یاد دلخوشیهای فراموش
     جهان کوچک من از تو زیباست.....هنوز از عطر لبخند تو سرمست
     واسه تکرار اسم ساده توست.....صدایی از من عاشق اگر هست
     منو نسپر به فصل رفته عشق.....نذار کم شم من از اینده تو
     به من فرصت بده گم شم دوباه.....توی اغوش بخشاینده تو
     به من فرصت بده برگردم ازمن.....به تو برگردم و یار تو باشم
     به من فرصت بده باز از سر نو.....دچار تو گرفتار تو باشم
     نذار از رفتنت ویرون شه جانم.....نذار از خود به خاکستر بریزم
     کنار من که وامیپاشم از هم.....تحمل کن تحمل کن عزیزم
     به من فرصت بده رنگین کمون شم.....از اغوش تو تا معراج پرواز
     حدیث تازه عشق توام من.....به پایانم نبر از نو بیاغاز
     بازم بگو تو دیگه کیی.....ولی من در اوج رسیدن به توام

وقتی روی یه چیزی حساب باز میکنی و تموم آینده ات رو اون بنا میکنی بعد یه دفعه همه چی بهم میریزه و یکی یکی پایه های آرزوت فرو میریزه اون وقت چه احساسی بهت دست میده؟ اون وقته که دو حالت بهت دست میده یا نا امید میشی یا اینکه تصمیم میگیری همه چی رو خودت از نو بسازی ولی  دومی خیلی سخته اما  راه موفقیت هیچ وقت هموار نبوده.از ایجا به بعد بقیش تلاش و انتظاره پس با قدمهای استوار شروع کن............

۱ ۲ ۳ امتحان میکنیم